در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
جامعه علمی کشور به ویژه طیف عظیم روانشناسان ایران را هرگز گمان نبود که روزی جدای از همکار فرزانه و روشنبین خود به سر آرند. برادر بزرگوار و فرهیخته حجت الاسلام دکتر جواد اژهای را میگویم که روزی در عرصه روانشناسی قامت برافراشت و سالها استقامت ورزید و عاشقانه در موقعیتهای مختلف (استاد گروه روانشناسی دانشگاه تهران – ریاست دانشکده علومتربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی – مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیتمدرس – ریاست سازمان استعدادهای درخشان و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران) کوشید تا بذر درک این شاخه از دانش بشری را در سینه مشتاقان آینده نگر بیفشاند. ایشان از بنیانگذاران انجمن ایرانی روانشناسی بود که با انتشار مجله روانشناسی به واقع ادای دین به همکاران و شاگردانش کرد تا محملی باشد برای در معرض نهادن اندیشههای روانشناسان ایرانی. وی از بیست و چهار سال پیش که اولین شماره مجله روانشناسی را منتشر کرد با توانی شگفتانگیز و با دقتی وسواس گونه همه مقالهها را پیش و پس از داوری میخواند و زیر نظر داشت. اعتبار مجله روانشناسی برایش از اهم مسائل بود و همواره شکایت همکاران از مشقتبار بودن کار را با گشادهرویی میشنید ولی همچنان بر سیاق کار پافشاری میکرد و آنها را برای ادامه کار دلگرم و امیدوار مینمود.
حال که جامعه علمی کشور از خدمات آن شادروان محروم است بر همکاران و شاگردان اوست که آن قلم بر کاغذ مانده را بار دیگر برگیرند و به عنوان ادای دین در حد توان خویش در این راه به قلم و قدم و درم بکوشند و مقالههای مستند و کاربردی متناسب با فرهنگ اسلامی-ایرانی فراهم آورند و با نقد دلسوزانه و هدفمند در پیرایش و اصلاح یافتهها بکوشند و از یاد نبرند که تمام طبقههای اجتماعی از خردسالان، کودکان و نوجوانان گرفته تا سالمندان و کهنسالان همه و همه بنحوی با این رشته و گرایش انسان ساز مرتبط و بدان دلبسته اند. این همه می طلبد تا فرهیختگان دانشگاهی و غیردانشگاهی از ارایه خدمات و ارشاد دریغ نورزند و پیوسته این گفتار گهربار سیدالساجدین و زینالعابدین علیهالسلام را پیش چشم و در خاطر دارند که “حق علمی استاد انست که او را تعظیم کنی، مجلسش را محترم شماری، درست به گفتارش گوش دهی، به او توجه کنی، استاد را در تربیت علمی خود که به ان محتاجی کمک دهی، فکر را فارغ و ذهن را حاضر سازی، با چشم پوشی از لذتها و کاستن شهوتها قلب را پاک کنی و چشم را جلا دهی و بدانی که در ان درسها که به تو میآموزد پیک او هستی، با هر جاهلی برخوری باید پیام استاد را نیکو به گوشش برسانی و چون این رسالت رابه عهده گیری در ابلاغ ان و قیام به این وظیفه خیانت نورزی* “
*بند ۱۵ رساله حقوق – تحف العقول ص ۵۷۹ چاپ و نشر بین الملل ۱۳۸۷
دکتر محمدکریم خداپناهی