به نام خداوند جان و خرد
در رثای مجاهد خاموش
استاد جواد اژهای (ره)
آن جمال و قدرت و فضل و هنر زآفتاب حٌسن کرد آن سو سفر
باز میگردند چون استارها نور آن خورشید زین دیوارها
(مولانا)
سی و پنج سال قبل که نماینده نهاد مقدس جهاد دانشگاهی در شورای هماهنگی نهادهای انقلابی در نخست وزیری واقع در خیابان پاستور بودم، بعد از تعویض رئیس شورا (مهندس داودی) که منتصب مرحوم رجایی (ره) بود، دکتر جواد اژهای جایگزین او شد و در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری و نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی، وزیر بهزیستی شد و با پیشنهاد او و حمایت دولت سازمان استعدادهای درخشان (سمپاد) بنیان نهاده شد. این سازمان تاکنون خدمات بسیار ارزشمند به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایران عزیز انجام داد و میدهد. دکتر اژهای که خود نیز دارای هوش سرشار و نبوغ ذاتی بود و تخصص خود را در شناخت نخبگان و ویژگیهای تیزهوشان در دوره دکترا در اروپا اخذ نموده بود و با صدها مقاله، سبک آموزشی کشورهای توسعهیافته در آموزش و پرورش استعدادهای درخشان را مورد مداقه قرار داده بود سازمان استعدادهای درخشان را بنیان گذاشت و بیش از بیست سال مدیریت آن را عهدهدار شد. او در خاطرات خود در خداحافظی با سمپاد چنین نگاشته است:
“وقتی آمدم، موی سپیدی بر چهرهام نبود و اکنون بعد از گذشت بیش از بیست و یک سال، با قامتی راست و امیدوار، محیط کارم را ترک میکنم. با فرزندی رشید به نام “سمپاد” برای ایران اسلامی، مقاوم و سازشناپذیر”.
یکی از اشتباهات بزرگ دولتمردان نهم و دهم تعویض دکتر اژهای (ره) از سمپاد بود. کسی که آموختههای ارزشمند خود در اروپا را خالصانه تقدیم وطن کرد. کشوری که نخبهکشی در آن سابقه تاریخی دارد و او با تأسیس سمپاد این سابقه ننگین را به پرورش نخبگان تبدیل کرد. ایشان در زمان مدیریت خود عدالت در پذیرش دانش آموزان نخبه و مستعد را در آزمونهای سمپاد فراموش نکرد، در نامه خداحافظ سمپاد در این مورد چنین نگاشته است:
“در این مدت وقتی فرزند استانداری در آزمون ورودی سمپاد مردود میشد، خوشحال نمیشدم، اما وقتی فرزند بلالفروشی روبروی استانداری قبول میشد، از شادی در پوست خود نمیگنجیدم.”
دکتر اژهای (ره) که یک نخبه وطنپرست بود هرگز نخبگان را به ترک وطن تشویق نمیکرد، در همین رابطه در دلنوشته خود میگوید:
“فرزندان سمپادیام! اطمینان داشته باشید هیچ کجا مانند وطن یک فرد نیست و هیچ افتخاری بالاتر از تلاش برای تعالی و رشد شکوفایی سرزمین مادری نیست!”
آن عزیز دانشمند از باندبازی و رانت متنفر بود و هرگز به سفارشکنندگان توجه نمیکرد، در این رابطه نوشته است:
“من خوشحالم که هیچیک از سفارششدگان معدود نمایندگان مجلس و معدود کارگزاران نظام که عادت به ثبت سفارش داشتند، به سمپاد راه نیافتند که اگر چنین بود، در طول این سالها با سمپادیهای عاشق و در عین حال مطالبهگر روبهرو نبودم”.
استاد اژهای همزمان با رسالت پرورش استعدادهای درخشان و نخبگان کشور، بار نمایندگی مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا را نیز بر دوش داشت، ایشان در تأسیس انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به ویژه اروپای شرقی، روسیه و کشورهای مشترک المنافع نقش اساسی داشت و برای تأمین مکان و پایگاه معنوی مناسب این تشکلهای فرهنگی در مراکز تجمع دانشجویان ایرانی و دانشجویان سایر کشورهای مسلمان پرتلاش بود. او با سفرهای سالانه به این کشورها و حضور در تجمع دانشجویان به سؤالات آنها پاسخ میداد و هرگز در مقابل انتقادات تند جوانان دانشجو برنمیآشفت و با آرامش و شرح صدر خاص خود نقدهای منطقی را میپذیرفت. در دیدار با دانشجویان، به همسران و فرزندان آنها هدایای در خور شأن آنها اهدا میکرد و اصرار داشت اینگونه هدایا را خود تهیه کند و با سلیقه و شناخت به اصول روانشناسی هدایائی انتخاب میکرد که حداکثر تأثیر بر روحیه فرزندان دور از وطن دانشجویان داشته باشد، بهمین علت خانواده دانشجویان همواره از او به نیکی یاد میکردند.
این معلم گرانقدر ضمن راهنمایی پایاننامهها و رسالههای دهها دانشجوی تحصیلات تکمیلی دوره ارشد و دکترا در دانشگاه تهران، سردبیری نشریه علمی – پژوهشی انجمن علوم روانشناسی تربیتی را نیز عهدهدار بود که خود عضو هیأت مؤسس آن انجمن نیز بود. این انجمن علمی توسط ایشان تأسیس و تا پایان عمر نیز با هیأت مدیره ادواری آن همکاری داشت و با تلاش او دهها شماره از نشریه علمی این انجمن به چاپ رسید.
از آنجا که گامهای این مرد بزرگ همواره در صراط مستقیم و انجام عمل صالح برداشته شد، مسئولیت مؤسسه حقوق کودکان در اسلام (کافل) را نیز عهدهدار بود و با کمک مردان بزرگ خیّر مثل دکتر محمدرضا بهشتی (فرزند شهید آیتاله بهشتی) و جناب دکتر واعظ مهدوی در احیای حقوق کودکان مظلوم در مناطق محروم کشور تلاش میکرد، نمونه آن احداث دهها مدرسه در دورههای ابتدایی و متوسطه در سیستان و بلوچستان بود که آثار ماندگار و صالحات الباقیات این بزرگواران در آن مناطق است و حکم صدقه جاریه را دارد.
هرگاه دلتنگ میشدم و از اوضاع سیاسی و مدیریت کشور گلهمند بودم به اتفاق دوستان که رایزنهای علمی ادواری وزارت علوم در اقصاء نقاط جهان بودند و از او خاطرات خوش داشتند، دقایقی به محضر او مشرف میشدیم و از ضعف مدیرانی مثل خودمان در اداره کشور انتقاد میکردیم. او نیز با همدردی، ما را تسکین میداد و ناامیدی ما را به امید مبدل میکرد و با روحیهای شاد از محضرش مرخص میشدیم.
هنگامی که خبر ارتحال آن مرد بزرگ را شنیدم برای تسکین قلبم به قرآن پناه بردم و تفعل زدم، این آیه آمد:
«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ» (۲۳ الأحزاب)
اکنون که جای او خالی است به کجا بروم و راز دل بگشایم؟! راهش ادامه و یادش و خاطرهاش گرامی باد.
آن یار کزو خانه ما جای پری بود سر تا قدش چون پری از عیب بری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت باقی همه بی حاصل و بی خبری بود
حافظ (ره)
دکتر فتحاله امّی